سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
هر که خود رأى گردید به هلاکت رسید ، و هر که با مردمان رأى بر انداخت خود را در خرد آنان شریک ساخت . [نهج البلاغه]
 
امروز: پنج شنبه 103 آذر 8

سلام بر همگی دوستان

منو ببخشید یه چند روزی نبودم و به خاطر همین یه کم این پستمو دارم با تاخیر می ذارم !
از همه دوستانی که به سوال قبلم جواب دادن یا حتی اونایی که جواب ندادن !‏ واقعا تشکر می کنم فقط یه چیزی رو الان می خوام بگم ؛ من قصدم از این مطالب و یا سوالات حتما این نیست که به جواب برسم . من حتما دنبال جواب این سوالام می رم ولی می خواستم حداقل بدونم که تو ذهن هم سن و سالای من چی میگذره !

اما درباره پست قبلیم : برنده هدیه پست قبلی من از وبلاگ nebula440.blogfa.com بودن که از همین جا ازشون کمال تشکر رو می کنم . البته خیلی دیگه از دوستان هم جوابهای جالبی داده بودند چه مثبت و چه منفی ولی به هر حال نظر شخصی من این بوده .

بریم سراغ مطلب جدید :
این بار پستم یه جورایی عشقولانه است . اونایی که دم از عاشقی می زنن حتما بخونن و نظر بدن !

همه ما تا حدی از عشق های اساطیری در ادبیات خدمون و یا حتی ادبیات جهان اطلاع داریم . مثلا لیلی و مجنون یا شیرین وفرهاد و...  . از اینا بگذریم حتی می خوام خیلی بیام نزدیکتر برای مثال عشق های 70-80 سال پیش . چیز ی که خیلی برای من جالبه اینه که مثلا الان دارم می بینم که بزرگترمان از ازدواجشون تو اون زمانه صحبت می کنن و عشقی که مثلا بینشون بوده ! جالبی کار این جاست که خیلی از اونا اصلا همدیگرو قبلا ندیده بودن حتی خیلی هاشون که مثلا تو مجلس خواستگاری هم همدیگرو نمی بینن و بزرگتراشون می برن ومی دوزن ! ولی با این حال همیشه دم از عشق می زدن !

حالا روزگار ما دختر پسرا باید 60 بار همدیگرو بیرون ببینن تا با روحیه هم آشنا بشن ،600 بار پسر باید بره خواستگاری دختره ،‏ 6000 بار باید برای هم اس ام اس ( بخوانید پیامک )‏ بفرستن ، 60000 بار ....  ، تا اینکه مثلا بفهمن عاشق هم شدن . تازه بعد از 6 روز هم از همدیگه طلاق می گیرن به این بهانه که ما از اول خوب همدیگه رو نمی شناختیم یا عاشق هم نبودیم !

حالا سوال من اینه :‏این عشقه که همه ازش دم می زنن واقعا چه زمانی معلوم می شه یا بهتر بگم چه زمانی بروز می کنه یعنی بازم بهترش می شه اینکه کی می فهمیم عاشقیم !؟

منتظر جوابای قشنگتون هستم !


 نوشته شده توسط ناشناس نامریی در یکشنبه 86/6/18 و ساعت 10:42 صبح | نظرات دیگران()

سلام بر همگی

می دونید چیه ؟ موضوع اینکه من می خوام واقعا یه سری از سوالهایی که برای خودم و شاید خیلی از خواننده های وبلاگم پیش اومده رو براش جواب پیدا کنم .

شاید بعضی ها بگن چه بی مزه و بعضی دیگه هم بگن که بیکاره و بعضی های دیگه هم یه چیزایی دیگه بگن ! برام خیلی مهم نیست . چیزی که برام خیلی مهمه اینه که بدونم تو فکر جونای هم سن و سال من درباره سوالایی که دارم چی می گذره؟

کاره وبلاگم هم اینطوریه که خودم درباره یه موضوعی شروع به صحبت می کنم و بعدش هم در آخر یه سوال درباره اون موضوع از خواننده های وبم می پرسم . نکته جالب اینکه به بهترین جواب از نظر خودم مبلغ ده هزار تومان به عنوان هدیه یا جایزه یا هر چیزی که می خواین اسمشو بذارین میدم ! 

سوالامو سعی می کنم که هر دو هفته یکبار روزهای سه شنبه بنوسم و بهترین جواب رو از نظر خودم هم در موضوع بعدی خودم اعلام می کنم و برای نویسنده اون نظر کامنت می ذارم ! و هر طور که صاحب جایزه راحت باشه بهش این هدیه رو می دم مثلا با پیک براش می فرستم یا آدرس می دم که بیاد محل کارم این مبلغ رو دریافت کنه یا به حساب بانکی طرف واریز می کنم و یا هر طوری که بشه دیگه !!!!!

سرتون رو درد اوردم ؛ واما بحث اولم :

حرف من اینه که ماها هیچ کدوممون با اختیار به این دنیا نیومدیم والبته به صورت طبیعی هم هیچ کدوممون از این دنیا نمی ریم ولی تو این دنیا به ما اختیار دادن تا مثلا یه کارای خوبی بکنیم یا یه کارای بدی رو انجام بدیم و اتفاقا نکته جالب اینه که بخاطر کارایی که می کنیم ما رو هم قراره باز خواست  بکنن !

حالا سوال من اینه که ما که اصلا خودمون نخواستیم بیاییم تو این دنیا پس چرا باید سیستم جهان طوری بشه که بخاطر کار ناخواسته باز خواست هم بشیم ؟

منتظر جوابای خوبتون هستم ! 

 


 نوشته شده توسط ناشناس نامریی در سه شنبه 86/6/6 و ساعت 10:33 عصر | نظرات دیگران()

 

از شوکت فرمانروایی ها سرم خالی ست

من پادشاه کشتگانم ، کشورم خالی ست

راستی راستی من کیم ؟

یا اینکه شما کی هستین !!!‏

چه سوال مسخره ای ! مگه نه ؟

 


 نوشته شده توسط ناشناس نامریی در دوشنبه 86/6/5 و ساعت 10:18 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 0
مجموع بازدیدها: 3264
جستجو در صفحه

خبر نامه